معنی توپ و تشر
لغت نامه دهخدا
توپ و تشر. [پ ُ ت َ ش َ] (اِ مرکب، از اتباع) سخنان درشت و سخت. (فرهنگ فارسی معین). اشتلم. داد و فریاد ترسانیدن کسی را: با این توپ و تشرها او از میدان درنمی رود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تشر
تشر.[ت َ ش َ] (اِ) عتاب. توپ. پرخاش. گفتاری درشت با آوازی بلند و تهدید کسی را. (یادداشت مرحوم دهخدا).
توپ توپ
توپ توپ. (ق مرکب) بمعنی فوج فوج یعنی بسیار. (غیاث اللغات). || بسته بسته، چون: توپ توپ پارچه. توپ توپ سنجاق. توپ توپ سوزن، بمعنی فراوان پارچه و سنجاق و سوزن. رجوع به توپ شود.
توپ و توپ بندی
توپ و توپ بندی. [پ ُ ب َ] (حامص مرکب) بمباران. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
گویش مازندرانی
سرزنش و همراه با داد و فریاد
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(پُ تَ شَ) (مص ل.) (عا.) سخنان درشت و سخت.
حل جدول
فرهنگ عمید
سخنی که از روی خشم به کسی گفته شود، پرخاش، عتاب،
* تشر زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] به حالت تشر با کسی حرف زدن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرخاش، تندی، توپ، عتاب، معاتبه
معادل ابجد
1314